فریب شیطان...

دیروز شیطان را دیدم

در حوالی میدان بساطش را پهن کرده بود ؛

فریب می فروخت!!

مردم دورش جمع شده بودند،هیاهو می کردند،هل می دادند و بیشتر می خواستند

توی بساطش همه چیز بود : غرور،حرص،دروغ،جنایت و...

هرکس چیزی می خریدو در ازایش چیزی می داد

بعضی ها تکه ای از قلبشان را می دادند

و بعضی پاره ای از روحشان را

بعضی ها ایمانشان را می دادند

و بعضی ها آزادگی شان را

شیطان می خندیدو دهانش بوی گند جهنم می داد،حالم را به هم می زد،

انگار ذهنم را خواند

موذیانه خندید و گفت :

من کاری با کسی ندارم

فقط گوشه ای بساطم را پهن کرده ام و آرام نجوا می کنم

نه قیل وقال می کنم و نه کسی را مجبور می کنم چیزی از من بخرد

می بینی! آدم ها خودشان دور من جمع شده اند

آن وقت سرش را نزدیک تر آورد و گفت:

البته تو با این ها فرق می کنی

تو زیرکی و مومن،زیرکی و ایمان آدم را نجات می دهد

اینها ساده اند و گرسنه،در ازای هرچیز فریب می خورند

ساعت ها کنار بساطش نشستم تا اینکه چشمم به جعبه ی عبادت افتاد

که لابه لای چیزدیگر ی بود

دور از چشم شیطان آنرا برداشتم و توی جیبم گذاشتم

با خود گفتم:بگذار یکبارهم که شده کسی چیزی را از شیطان بدزدد

به خانه آمدم و در کوچک جعبه ی عبادت را باز کردم

توی آن اما جز غرور چیزی نبود

جعبه عبادت از دستم افتاد و غرور توی اتاق ریخت

فریب خورده بودم،فریب

دستم را روی قلبم گذاشتم ، نبود!

فهمیدم که آنرا کنار بساط شیطان جاگذاشتم

تمام راه دویدم،تمام را ه لعنتش کردم،تمام راه خدا خدا کردم

میخواستم عبادت دروغی اش را توی سرش بکوبم و قلبم را پس بگیرم

به میدان رسیدم،شیطان اما نبود

آنوقت نشستم و های های گریه کردم،اشک هایم که تمام شد

بلند شدم تا بی دلی ام را با خود ببرم

که صدایی شنیدم....

صدای قلبم را

و همانجا بی اختیار به سجده افتادم و زمین را بوسیدم

به شکرانه قلبی که پیدا شده بود.



:: برچسب‌ها: فریب شیطان، غرور،حرص،دروغ،جنایت،عبادت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : شنبه 24 اسفند 1392
الهی....



:: برچسب‌ها: الهی , گناه , ناآگاهی , شرمنده وپشیمان , روح ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : سه شنبه 20 اسفند 1392
بزرگترین آزمون ایمان...



:: برچسب‌ها: بزرگترین آزمون ایمان , , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : سه شنبه 20 اسفند 1392
طرح ترک گناه

مرا خوانديد شما را اجابت كردم، از من خواستيد به شما عطا نمودم،

با من به جنگ و مخالفت برخاستيد شما را مهلت دادم،

مرا واگذاشتيد شما را رعايت كردم، مرا معصيت كرديد بر شما پوشاندم،

اگر به من باز گرديد شما را مى پذيرم و اگر از من روى بگردانيد

به انتظار شما خواهم بود .

(حدیث قدسی)



:: برچسب‌ها: طرح ترک گناه , جنگ و مخالفت , معصيت , انتظار ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : سه شنبه 20 اسفند 1392
وسوسه شیطان...

خداوند کلیدهای گنجینه های خویش را در دستان تو گذاشته است

 چرا که به تو اجاز ه داده است که از او بخواهی .

پس هرگاه بخواهی می توانی درهای نعمتش را با دعا بگشایی

و ریزش باران رحمتش را طلب کنی ...

حضرت علی (ع)



:: برچسب‌ها: وسوسه شیطان , باران رحمت , درهای نعمت , دعا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : یک شنبه 18 اسفند 1392
توکل بر خدا....

 

آيا به آسمان نمي نگرند که چگونه برافراشته شده...

 

کسانی که غیر از خدا آنها را می خوانید و پرستش می کنید،

 

اینها هرگز نمی توانند حتی یک پشه ای بیافرینند.

 

(18/غاشیه-73/حج)

 



:: برچسب‌ها: توکل بر خدا , آسمان , برافراشته , پرستش ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : شنبه 17 اسفند 1392
خدا را آن گونه عبادت کن که....

همیشه نمازت را به گونه ای بجا بیاور که فکر کنی آ خرین نماز توست.  

                                  امام سجاد (ع)  



:: برچسب‌ها: خدا را آن گونه عبادت کن که ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : شنبه 17 اسفند 1392
خداوندا روزیم کن...

ثواب بسیار عظیم کمک اعتقادی به دیگران

قَالَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ(ع): «مَنْ قَوَّى مِسْکِیناً فِی دِینِهِ ضَعِیفاً فِی مَعْرِفَتِهِ عَلَى نَاصِبٍ مُخَالِفٍ فَأَفْحَمَهُ لَقَّنَهُ اللهُ یَوْمَ یُدْلَى فِی قَبْرِهِ أَنْ یَقُولَ: اللهُ رَبِّی وَ مُحَمَّدٌ نَبِیِّی وَ عَلِیٌّ وَلِیِّی وَ الْکَعْبَةُ قِبْلَتِی وَ الْقُرْآنُ بَهْجَتِی وَ عُدَّتِی وَ الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَانِی وَ الْمُؤْمِنَاتُ أَخَوَاتِی. فَیَقُولُ اللهُ أَدْلَیْتَ بِالْحُجَّةِ فَوَجَبَتْ لَکَ أَعَالِی دَرَجَاتِ الْجَنَّةِ فَعِنْدَ ذَلِکَ یَتَحَوَّلُ عَلَیْهِ قَبْرُهُ أَنْزَهَ رِیَاضِ الْجَنَّةِ»؛بحارالانوار6-ص228

أمیرالمؤمنین(علیه‌‌السّلام) فرمود: هر کس شیعه‌‌ای را که از لحاظ عقیدتی و دینی ناتوان است، تقویت کند و در برابر دشمنان اعتقادی او را تجهیز و غالب نماید، خداوند نیز هنگام بازپرسى در قبر، این کلمات را به او تلقین‏ می فرماید: الله پروردگار من، و محمّد پیغمبر خدا، و على بن أبى طالب جانشین پیغمبر است، و کعبه، قبله من، و قرآن، مایه سعادت و خوشبختى من است، و اهل ایمان، برادران من هستند.

آنگاه از جانب خداوند خطاب مى‏‌‌رسد که: سخن حقّ را اظهار کردى و اعتقاد صحیحت را بیان نمودى، پس مقام و منازل رفیع بهشت را برایت واجب نمودم. در این حال قبر او تبدیل به یکى از باغهاى خوش منظره بهشت مى‌‌‏گردد.

 



:: برچسب‌ها: خداوندا روزیم کن , , , , خداوند , اعتقاد , الله پروردگار من , محمّد پیغمبر خدا , تجهیز ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : شنبه 17 اسفند 1392
طاعت خدا

راهی برای آمرزش تمام گناهان

قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ(ع):

«مَنْ صَلَّى صَلَاةً مَکْتُوبَةً ثُمَّ سَبَّحَ فِی دُبُرِهَا ثَلَاثِینَ مَرَّةً لَمْ یَبْقَ عَلَى بَدَنِهِ شَیْ‏ءٌ

مِنَ الذُّنُوبِ إِلَّا تَنَاثَرَ»؛

الامالی(للصدوق):271

امام صادق (ع) فرمودند:

هر کس نماز واجب را بخواند و دنبالش سى بار تسبیح گوید(سبحان الله)،

تمام گناهانش  فرو ریزد.



:: برچسب‌ها: طاعت خدا , نماز واجب , تسبیح , امام صادق ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : سه شنبه 13 اسفند 1392
رنج شیطان.....



:: برچسب‌ها: رنج شیطان , طاقت , رنج , استغفار , گناه ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : سه شنبه 13 اسفند 1392
بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را...

 بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را...

آن گاه که تنها شدی و در جستجوی تکیه گاه مطمئنی هستی بر من توکل کن. (نمل/79)

 آن گاه که نا امیدی بر جانت پنجه افکند و رها نمی شوی، به من امیدورا باش. (زمر/53)

  آن گاه که سرمست زندگی دنیا هستی و به آن مغرور شدی، به یاد قیامت باش. (فاطر/5)

آن گاه که دوست داری به آرزویت برسی ، به درگاهم دعا کن تا اجابت کنم. (غافر/60)

آن گاه که درپی تعالی و کمال هستی، نیت خود را پاک و الهی کن. (فاطر/29-30)

آن گاه که دوست داری کسی همواره به یادت باشد به یاد من باش که من همواره به یاد تو هستم. (بقره/152)

آن گاه که دوست داری با من هم سخن شوی، نماز را به یاد من بخوان. (طه/14)

  آن گاه که روحت تشنه راز و نیاز است، آهسته مرا بخوان. ( اعراف/55)

آن گاه که شیطان همواره در پی وسوسه توست، به من پناه ببر. ( مومن/97)

آن گاه که لغزشها روحت را آزرده کرد، در توبه به روی تو باز است. (قصص/67)

 بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را...



:: برچسب‌ها: بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را , , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : شنبه 10 اسفند 1392
براستی که حسین چراغ هدایت وکشتی نجات است.



:: برچسب‌ها: براستی که حسین چراغ هدایت وکشتی نجات است , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : شنبه 10 اسفند 1392
او خدای یکتایی است که در همه چیز بی همتاست....



:: برچسب‌ها: او خدای یکتایی است که در همه چیز بی همتاست , , , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : شنبه 10 اسفند 1392
ای نو ر دیده من...

ای نور دیده من! ای مولا و سرور من

ای قامت رعنای عدالت و ای عزیزترین

اشک فراق از دیدگانم می چکد. زیرا جمعه ای دیگر رسیده است

و مرغ دلم به هوای کوی تو، هوایی شده است

تو می آیی، با یک سبد نور، با یک سبد امید. تو می آیی

اما نمی دانم درکدام جمعه؟

گاهی وقتها فکر می کنم آیا زنده می مانم تا ظهور پرحضورت را درک نمایم

و یا اگر از این دیار کوچ کردم

آنگاه که تو بیایی آیا من از خاک برمی خیزم و در رکابت غلامی می کنم؟

همه می گویند غروب جمعه دلگیر است، اما نمی گویید چرا؟

جمعه هم از پی نیامدنت داغ سکوت بر لب می زند و

تا جمعه ای دیگر خاموش می ماند

اما آن جمعه که بیایی، ابرهای متراکم و تاریک را از دلها می زدایی

و چشم هایی را که حسرت زیارت آفتاب دارند را

به نوازش نور و مهربانی می خوانی

آنگاه که تو بیایی، دست های آسمان هم در پی یاری تو قنوت می کنند

کوه ها کمر خود را برای کمک به تو محکم می کنند

چشم های دریا برای دیدنت باز می شوند

سروها برای بوسیدنت قدقامت می کنند

نرگس ها دیگر روی زرد ندارند

شقایق ها دیگر داغ به سینه ندارند و کبوترها، مقیم خانه تو می شوند

آن روز که تو ییایی، روز است و دیگر شب نیست.

آن روز که تو بیایی، بهار است و زمستان نیست.

آن روز که تو بیایی جمعه است.

او می آید!

او با کوله باری از صبر می آید،

او شمشیر علی را در دست می گیرد تا نامردان را سرکوب کند

و برای هدایت مردمان قرآن را می آورد،

او مثل ستاره ای درخشان در تیره ترین شب

و مثل کوه بلندی در جنگل وحشت انگیز ظاهر می شود.

او با قرآن محمد(ص) در سینه و شمشیر علی در دست

و با مهر زهرا و صبر حسن و شجاعت حسین می آید.

سر تا پای او نبوت و ولایت است .

او صفات همه پیامبران را با خود به همراه دارد.

او با ظهورش دین را بر همه جهان حکم فرما می سازد

و قیامش مانند قیامت و از بین برنده همه گناهان،

و نامش از بین برنده همه نامردی هاست

و سرانجام اوست که کافران را به سزای اعمالشان می رساند.

و رسالت پیامبران و زحمات آنان را نتیجه می بخشد.

همه مسلمانان چشم انتظارند.

ای مهدی، پس کی می آیی؟

 



:: برچسب‌ها: ای نو ر دیده من , , , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : شنبه 10 اسفند 1392
سوره حمد واخلاص..



:: برچسب‌ها: سوره حمد و اخلاص , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : شنبه 10 اسفند 1392
و عاقبت به سوی صاحب خود بازگشت.

و عاقبت به سوی صاحب خود بازگشت.

روزی پیرمردی فقیر و گرسنه، نزد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) آمد و درخواست کمک کرد.

پیامبر فرمود: اکنون چیزی ندارم ولی «راهنمای خیر چون انجام دهنده آن است»،

 پس او را به منزل حضرت فاطمه (سلام الله علیها) راهنمایی کرد.

پیرمرد به سمت خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) رفت و از ایشان کمک خواست.

حضرت زهرا (سلام الله علیها) فرمود: ما نیز اکنون در خانه چیزی نداریم.

اما گردن ‏بندی را که دختر حمزة بن عبدالمطّلب به او هدیه کرده بود

 از گردن باز کرد و به پیرمرد فقیر داد. مرد فقیر، گردن ‏بند را گرفت و به مسجد آمد.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) هنوز در میان اصحاب نشسته بود که پیرمرد عرض کرد:

 ای پیامبرخدا (صلی الله علیه و آله)، فاطمه (سلام الله علیها) این گردن بند را به من احسان نمود

 تا آن را بفروشم و به مصرف نیازمندی خودم برسانم.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) گریست.

عمّار یاسر با اجازه پیامبر (صلی الله علیه و آله) گردن بند را از پیرمرد خرید.

عمار پس از خرید گردن بند، گردن بند را به غلام خود داد و گفت:

این را به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) تقدیم کن ، خودت را هم به او بخشیدم.

پیامبر (صلی الله علیه و آله) نیز غلام و گردن بند را به حضرت فاطمه بخشید.

غلام نزد فاطمه (سلام الله علیها) آمد و آن حضرت گردن بند را گرفت و به غلام فرمود:

من تو را در راه خدا آزاد کردم. غلام خندید.

حضرت فاطمه (سلام الله علیها) راز این خنده‌ را پرسید.

 غلام پاسخ داد:

ای دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله) برکت این گردن بند مرا به شادی آورد،

چون گرسنه‌ای را سیر کرد، برهنه‌ای را پوشاند، فقیری را غنی نمود، پیاده‌ای را سوار نمود،

بنده‌ای را آزاد کرد و عاقبت هم به سوی صاحب خود بازگشت.

 

 



:: برچسب‌ها: و عاقبت به سوی صاحب خود بازگشت , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
کدام سوره خلاصه قرآن است ؟

کدام سوره خلاصه قرآن است؟

سوره حمد، در اول قرآن ، قرار گرفته و ممكن است علت آن فراگير بودن ، اين سوره باشد.

زيرا اين سوره ، با داشتنِ فقط هفت آيه ، تمام مطالب قرآن را، در برگرفته است .چون که ،قرآن شامل:

تحميد، تمجيد، تسبيح ، تقديس ، تهليل ، شكر، ثناء و تكبير است ،و همه اينها،در كلمه ((حمد)) مندرج است .

همچنين ، بيان ارزاق ، اِنعام ، احسان ، تربيتِ بندگان و اكرام و امهال ايشان ،در كلمه ((رحمان )) گنجانده شده است.

و تمامى آنچه در قرآن ، از وسعت رحمت و عفو گناهان و رحمت بر بندگان ،در ((رحيم ))، درج شده است.

و تمام مفاهيم ثُباتِ قدرت الهى ، عظمت ، بقاء، و سرمديّت حق ، تنزيه او از شركاء،در كلمه ((مالك ))، نهفته است .

و تمام مسائل مربوط به قيامت ، مواقف و مقامات و نعمتهاى اخروى ، كرامات و احوال اهل بهشت و درجات آن ،

احوال دوزخ وشدائد و دركات آن ،حساب و ميزان و صراط، در كلمه ((يوم الدين )) جمع شده است .

آنچه در قرآن از عبادات و كيفيت آن ، از نماز و روزه و زكوة و حج و غير آن ،در ((اِيّاكَ نَعْبُدُ)) مندرج است .

همينطور قرآن مشتمعل بر توكل و طلب نصرت و فتح و استعانت ، از خدايتعالى و امثال اينها،

در ((ايّاكَ نَسْتَعينْ)) نهفته است.

و این چنین  مفاهيم قرآن ، از قبيل هدايت ، توفيق ، تفويض ، ارشاد، اعتماد،دعا، سؤ ال ،التجاء و ابتهال

در ((اهدنا)) گرد آمده است

وهر چه در قرآن ،از ميان حلال و حرام و شرايع و احكام از امر و نهى مى باشد؛

كلمه ((صِراطَ الْمُسْتَقيم )) متضمن آن است .

و تمامى احوال و آثارِ انسانهاى خوشبخت و كيفيت طريقه و سيره آنان وعلتِ نجات و رفع درجات آنان ،

كه در قرآن آمده است ؛در جمله ((اَلّذينَ اَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ)) مندرج است.

و خلاصه احوالِ اقوام لجوج و خودپرست و بت پرست ، قصه ها و اخبار ايشان ،از كفران نعمت و

تكذيب انبياء و قتل ايشان و اصرارِ بر مناهى و توجّه به ملاهى و عذاب و غضب حق تعالى برايشان ،

در آيه ((غَيْرِالْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ)) بيان شده است.

و بالاخره حالات بقيه جبّاران و فرعون ها و نصارى و ساير مشركين و گمراهان ،

در كلمه ((ضالّين ))، درج مى باشد.

و اين يكى از محسّناتِ قرآن شريف ، مى باشد.

كه گفته اند:((ذكر الشّى مجملا ثم مفصلاً اوقع فى النفوس )).

 



:: برچسب‌ها: کدام سوره خلاصه قرآن است ؟حمد , رحمان , رحیم , مالک , مواقف , التجاء , ابتهال , نصرت , فتح , حج , توکل ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
عواقب ترک نماز

عواقب ترک نماز

ترک نماز، کوتاهی در مهم‏ترین دستور الهى و انجام ندادن بزرگ‏ترین وظیفه و برنامه زندگى است

و این مساوی است با ناشکرى،ناسپاسى و کفران نعمت‏هاى الهى و برداشتن عمود و ستون دین؛

زیرا نماز پایه و ستون اصلی دین است.

در حالى‏ که عبادت است که انسان را به هدف آفرینش رهنمون مى‏شود.

بی نمازی، باعث مى‏شود که آفرینش و زندگى انسان، بیهوده وعبث جلوه کند؛

ترک نماز و نیایش، موجب ترک لذت بخش ‏ترین حالات انسان است.

اگر گاهی می بینیم این افراد می گویند :

«کدام لذت، ما که لذتی ندیدیم و به خاطر همین هم نمی خوانیم»

باید گفت اینان حق دارند چون هرگز لذتش را احساس نکرده اند

که بخواهند بخاطر از دست ندادنش تلاش کنند.

باید در پاسخ این ها بگوییم :

که برای رسیدن به لذت نماز باید در امر نماز مداومت داشت و مقدماتش را فراهم کرد،

آدابش را رعایت کرد بعد دم از لذت بخش بودن یا نبودنش زد .



:: برچسب‌ها: عواقب ترک نماز , مداومت , رعایت , تلاش , لذت , احساس , مادی , معنوی , تاثیر گذار , غافل ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
:: ادامه مطلب
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
همه مخلوقات تسبیح خدا گویند...

هرگاه گرگ صدا کند، می گوید: هرچه را خدا نگه دارد، هرگز تباه نخواهد شد.

روزی حضرت موسی به کوه طور میرفت در راه مردی او را دید و گفت

ای موسی به کجا میروی؟ گفت برای مناجات با خدا به کوه طورمیروم

آن مرد  با گستاخی گفت :

ای موسی از طرف من هم به خدا بگو: من از تو روزی نمیخواهم

وعارم می شود که تو خدای منی و نمی خواهم گناهانم را هم ببخشی

حضرت موسی ناراحت شد ولی چیزی نگفت وبه راه خود ادامه داد

و به مناجات با خدا پرداخت وقتی می خواست برگردد

ندا داده شد ای موسی چیزی فراموش نکرده ای؟

حضرت موسی گفت بارخدایا تو دانا تری و من نمی دانم

 ای موسی چرا پیغام آن مرد را به من نرساندی؟ بار الها او مردی نادان بود

وبه تو توهین کرد خدای تبارک به حضرت موسی چنین گفت که:ای موسی

به بنده ام بگو تو روزی از من بخواهی یا نخواهی من روزی تو را می دهم

چون من خلقت کرده ام و تو را روزی دهنده جز من نیست

به بنده ام بگو اگرتو عارت می شود که من خدای تو ام من عارم

نمی شود که تو بنده منی به بنده ام بگو اگر تو نخواهی گناهانت را ببخشم

من بخشنده مهربانم و خواهم بخشید چون دوست ندارم بنده ام را

درحالی ببینم که گناه کرده است.حضرت موسی در راه بازگشت

آن مرد را دید.آن مرد چون جواب بشنید گفت :ای موسی واقعا خدا این ها را گفته است؟

در همین حال آن مرد از ته دل آهی کشید و جانش از تن بیرون شد

شاید از شرم بود یا شوق دیدار چنین خدایی؟؟؟


 



:: برچسب‌ها: شرم , شوق دیدار , ته دل , حضرت موسی , بخشنده , واقعاً , مناجات , ناراحت , گستاخی , کوه طور ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
خدا را سپاس گویید...

از امام رضا (ع) نقل شده که فرمودند:

خداوند متعال در ثلث آخر هر شب ملکی به آسمان دنیا می فرستد

و به وی دستور می دهد که ندا کند:

آیا سئوال کننده ای هست تا من «خداوند» به وی عطا کنم؟

آیا توبه کننده ای هست که توبه ی او را بپذیرم؟

آیا استغفار کننده ای هست تا او را ببخشم؟

ای خواهان خیر و نیکی! بشتابید و ای خواهان شرّ! بمانید.

آن ملک تا دم سحر این نداها را تکرار می کند. وقتی که صبح می شود.

آن ملک به محل خود در ملکوت آسمان ها می رود.



:: برچسب‌ها: امام رضا (ع)خداوند متعال ،استغفار،ای خواهان خیر و نیکی!،ملکوت آسمان ها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
خویش را پیدا کن ....

اگر در این دنیا خودت را در جاده ی زندگی گم کنی،

در آن دنیا در می یابی ، که بر صراط مستقیم زندگی نکرده ای؛

در شلوغی های زندگی خودت را پیدا کن ...

مگذار این غبار تو را به دست غیر بسپارد

دستی ببر و " خودِ غبار گرفته ات " را از زمین بردار

دستی بر آن بکش و غبارش را بتکان

با گذشت اینهمه سال ،

باز درخشندگی اش متعجّبت می کند.

خویش را پیدا کن ...

قبل از آنکه دیر شود

خیلی نمی خواهد دور بروی،

جایی همین نزدیکی ها را بگرد ...



:: برچسب‌ها: جاده ی زندگی،خودِ غبار گرفته ات،متعجّبت،دنیا،درخشندگی،خویش، صراط مستقیم ، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
ای خدای من !

یک روز علامه جعفری سوار تاکسی شده بودند،

در مسیرراه نفس عمیقی می کشند و از ته دل می گویند :

ای خدای من !

راننده تاکسی با اعتراض می گوید یه جوری می گویی ای خدای من

که انگار فقط خدای شماست ؟

ایشان در جواب فوراً دو بیت ازاشعار سعدی را می خوانند :

چنان لطف او شامل هر تن است

که هر بنده گوید خدای من است

چنان کار هرکس به هم ساخته

که گویا به غیری نپرداخته



:: برچسب‌ها: نفس ،علامه جعفری ،اعتراض، سعدی، مسیر،لطف، ته دل ،ای خدای من ! ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
ای فرزند آدم....

خداوند را بخاطر خوشنودی مردم خشمگین مکن؛


زیرا خداوند جای همه کس را می گیرد.


و کسی نمی تواند جای خداوند را بگیرد.

«حضرت علی (ع)»

 



:: برچسب‌ها: ای فرزند آدم،خداوند،خشنودی،صادق آل محمد،معصیت،پروردگار ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
واجبات نماز

واجبات نماز 11 چیز است :

1. نیت؛ 2. قیام؛ 3. تکبیرةالاحرام؛ 4. رکوع؛ 5. سجود؛ 6. قرائت؛ 7. تشهّد؛ 8. سلام؛ 9. ذکر؛ 10. ترتیب؛ 11. موالات.

و از میان این واجبات پنج مورد آن رکن است:

1. نیت؛ 2. تکبیرةالاحرام؛ 3. قیام موقع گفتن تکبیرةالاحرام و قیام متصل به رکوع؛ یعنی، ایستادن پیش از رکوع؛ 4. رکوع؛ 5. دو سجده.

فرق بین رکن و غیر رکن این است که رکن اگر عمداً یا سهوا کم و یا زیاد شد نماز باطل است

و واجب غیر رکنی اگر عمداً کم و زیاد شد نماز باطل است؛ ولی اگر سهواً کم و زیاد شد نماز صحیح است.

بنابراین اگر در نماز سهواً اشتباهی مرتکب شد در صورتی که خللی به رکن وارد شود نماز باطل است والا صحیح است. 

مثلا اگر رکوع اضافه کرد یا دو سجده اضافه یا کم کرد یا تکبیرة الاحرام را دو بار گفت نماز باطل است؛

ولی اگر در قرائت یا اذکار چیزی سهوا کم یا زیاد شد اشکالی ندارد.



:: برچسب‌ها: نیت , قیام , عمداً , سهواذکاراً , باطل , رکوع , سجود , تکبیرةالاحرام , ذکر , موالات , تشهّد , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
مبطلات نماز

دوازده چیز نماز را باطل مى کنند که عبارتند از:

1 - از بین رفتن یکى از شروط در اثناى نماز.

2 - باطل شدن وضو یا غسل در اثناى نماز، عمداً یا سهواً.

3 - گذاشتن دستها روى هم عمداً با قصد این که جزء نماز است .

4 - گفتن ((آمین )) عمداً بعد از حمد.

5 - برگرداندن عمدى تمام بدن به پشت سر (روى بر گرداندن از قبله ).

6 - حرف زدن عمدى

7 - خندیدن عمدى (قهقه کردن )

8 - براى دنیا با صداى بلند عمداً گریه کردن

9 - کار زیادى که صورت نماز را به هم بزند

10 - خوردن و آشامیدن در بین نماز

11 - شک در رکعتهاى نماز دو رکعتى و سه رکعتى

12 - کم و زیاد کردن رکن نماز، عمداً یا سهواً



:: برچسب‌ها: مبطلات نماز , حمد , قبله , آمین , وضو , غسل , خندیدن , قهقهه , صدای بلند , آشامیدن , خوردن ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
شکیات نماز....

شکیات نماز بر 23 قسم است:

هشت قسم آن نماز را باطل مى کند و به شش قسم آن نباید اعتنایى کرد و نه قسم آن صحیح است .

شکهاى باطل :

اگر یکى از این شکها را براى نمازگزار پیش آید، نمازش باطل است :

1- شک در شماره رکعتهاى نمازهاى دو رکعتى

2- شک در شماره رکعتهاى نماز سه رکعتى

3- در شکهاى نمازهاى چهار رکعتى که پاى یک در میان باشد.

4- اگر در نمازهاى چهار رکعتى پیش از تمام شدن سجده دوم شک کند.

5- شک بین 2 و 5 یا 2 و بیشتر از 5.

6- شک بین 3 و 6 یا 3 و بیشتر از 6.

7- شک بین 4 و 6 و یا 4 و بیشتر از 6.

8- شک در رکعتهاى نماز که نداند چند رکعت خوانده

شکهائى که نباید به آن ها اعتنا کرد:

1- شک در چیزى که نمازگزار از محل آن گذشته است مثل اینکه در رکوع شک کند که آیا حمد و سوره را خوانده یا نه .

2- شک بعد از سلام نماز

3- شک بعد از گذشتن وقت نماز

4- شک کسى که زیاد در نماز شک مى کند که به او کثیرالشک مى گویند.

5- شک امام در شماره رکعتهاى نماز در صورتى که ماءموم آن را بداند و یا شک ماءموم در رکعتهاى نماز در صورتى که شماره آن را امام بداند که در صورت اول ، امام با رجوع به ماءموم رفع

شک از خود مى کند و در صورت دوم ، ماءموم ، با رجوع به امام ، وظیفه خود را انجام مى دهد.

6- شک در نمازهاى مستحبى

 

شکهاى صحیح

در9 صورت اگر نمازگزار در شماره رکعتهاى نماز چهار رکعتى شک کند باید به دستورات زیر عمل نماید:

1- نمازگزار بعد از سربرداشتن از سجده دوم شک کند دو رکعت خوانده یا سه رکعت ، بنا را بر سه مى گذارد و یک رکعت دیگر را مى خواند و نماز را تمام مى کند سپس یک رکعت نماز احتیاط ایستاده

، یا دو رکعت نشسته مى خواند.

2- شک بین دو و چهار بعد از سجده دوم ، بنا را بر چهار مى گذارد و نماز را تمام مى کند و دو رکعت نماز احتیاط مى خواند.

3- شک بین دو و سه و چهار بعد از سجده دوم بنا را بر چهار مى گذارد و نماز را تمام مى کند آنگاه دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته مى خواند

4- شک بین چهار و پنج بعد از سجده دوم که بنا را بر چهار مى گذارد و نماز را تمام نموده و بعد از نماز، دو سجده سهو مى کند.

5- شک بین سه و چهار در هر کجاى نماز که باشد بنا را بر چهار مى گذارد و نماز را تمام مى کند وبعد یک رکعت نماز احتیاط ایستاده مى خواند.

6- شک بین چهار و پنج در حال ایستاده که باید نمازگزار بدون رکوع بنشیند و تشهد را بخواند و نماز را سلام دهد و یک رکعت نماز احتیاط ایستاده را بخواند.

7- شک بین سه و پنج در حال ایستاده که باید نماز گزار بدون رکوع بنشیند و تشهد را بخواند و سلام دهد و دو رکعت نماز احتیاط را ایستاده بخواند.

8- شک بین سه وچهار و پنج در حال ایستاده که باید نمازگزار، بنشیند و سلام دهد سپس دو رکعت نماز احتیاط ایستاده و دو رکعت نشسته بخواند.

9- شک بین پنج و شش در حال ایستاده که باید نمازگزار بنشیند و تشهد بخواند و سلام دهد سپس دو سجده سهو را بجا آورد.



:: برچسب‌ها: شکیات نماز , رکوع , سجود , حمد , تشهد , احتیاط , رجوع , ماءموم , وظیفه ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
نماز وجوانی

نماز و جوانی

جوان با نماز دلش روشن مي شود، اميد پيدا مي كند، شادابى روحى پيدا مي كند،

بهجت پيدا مي كند.

اين حالات بيشتر مال  شادابی روحی ، جوان هاست، بيشتر مال موسم جوانى است؛

مي تواند لذت ببرد.

و اگر خدا به من و شما توفيق بدهد ، نمازى بخوانيم كه با توجه باشد،

خواهيم ديد كه انسان در هنگام توجه به نماز از نماز سير نمي شود.

انسان وقتى به نماز توجه پيدا كند، آن‏چنان لذتى پيدا مي كند كه در هيچ يك

از لذائذ مادى اين لذت وجود ندارد. اين در اثر توجه است.

بى‏ توجهى به نماز، كسالت در حال نماز، از خصوصيات منافقين است.

- نه اينكه حالا هر كسى در حال نماز كسالت داشت، منافق است؛

نه - خدا منافقين را در قرآن معرفى مي كند و مي گويد اينها را از اين بشناس.

در زمان پيغمبر منافقينى بودند كه براى خاطر اين و آن نماز مي خواندند

و در دل به نماز اعتقادى نداشتند.

«و اذا قاموا الى الصّلوة قاموا كسالى يرائون النّاس».

بله، وقتى كسى طرف خطاب ندارد، با خدا حرف نمي زند، خسته مي شود

و برايش يك كار طولانى به نظر مى‏ آيد.

چهار ركعت نماز كه چهار دقيقه، پنج دقيقه طول مي كشد،براى او يك زمان طولانى

به نظر مى ‏آيد؛در حالى كه چهار دقيقه مگر چقدر است؟

انسان اگر در اين حالت با خدا طرف خطاب بشود، آن وقت خواهد ديد كه مثل برق گذشت؛

دريغ مي خورد، افسوس مي خورد و دلش مي خواهد طولانى ‏تر بشود.

جوانها اگر از حالا عادت كنند به نماز خوب، وقتى به سنین بالا رسيدند،

نماز خوب خواندن برايشان ديگر مشكل نيست.

در سنين بالاتر آدمى كه عادت نكرده باشد به نماز خوب،

نماز خوب خواندن ممكن است، اما مشكل است.

براى آنكه از جوانى عادت نكرده به اينكه خوب نماز بخواند؛

يعنى نماز با توجه - نماز خوب معنايش نماز با صداى خوش و قرائت خوب نيست؛

يعنى نمازِ با توجه، با حضور قلب؛ قلبش در محضر پروردگار حاضر باشد؛

از دل و با دل حرف بزند - آن وقت این نماز  ديگر برايش زحمت ندارد؛

تا آخر عمر همين جور خوب نماز مي خواند.



:: برچسب‌ها: نماز وجوانی , روشن , موسم جوانی , لذائذ مادی , لذت , قرآن , منافقین ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
افزودن خوبیها و فضائل...

خداوند به حضرت موسی فرمود:

ای موسی،تا ندانی گنج های خزائنم تمام شده غم روزی مخور .

تا ندیده ای که مُلک و پادشاهی من از دست رفته به دیگری امید مبند.

تا مرده شیطان را ندیدی از مکرش ایمن مباش.

تا نفهمیدی که گناهانت را آمرزیده ام به گناه دیگری مپرداز.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
خداوندا تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری...

همه فکرمیکنند ...

چون گرفتارند به خــــــــــــــدا نمی رسند

اما ... غا فل از اینکه چون به خـــــــــــدا

نمی رسند گرفتارند ..........

خداوند به سه طریق به دعا جواب می دهد...

او می گوید آری و آنچه می خواهی به تو می دهد

 

 او میگوید نه و چیز بهتری به تو می دهد
 
او می گوید صبر کن و بهترین را به تو می دهد
 
 

 



:: برچسب‌ها: خداوندا , گرفتار , صبر , دعا , غافل , عهد ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : پنج شنبه 8 اسفند 1392
گویند کریم است و گنه می بخشد

~~✿ یا رئوف ✿~~

حالا میفهمم اینکه خودت فرمودی

بزرگترین گناه نا امیدی از منه یعنی چی!

بعضی وقت ها تو هم اگر مرا ببخشی

خودم، خودم را نمی بخشم !!!

گویند کریم است و گنه می بخشد

گیرم که ببخشد زخجالت چه کنم ؟



:: برچسب‌ها: کریم , گناه , خجالت , نا امیدی , خودم , بعضی وقت ها ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392
دعا موجب نزدیکی به خدا

دعا موجب نزدیکی به خدا

امام صادق عليه السلام:

عَلَيكُم بِالدُّعاءِ ، فَإِنَّكُم لاتَقَرَّبونَ إِلَى اللّه بِمِثلِهِ ، وَلا تَترُكوا

صَغيرَةً لِصِغَرِها أَن تَدعُوا بِها ، إِنَّ صاحِبَ الصِّغارِ هُوَ صاحِبُ الكِبارِ؛

شما را سفارش مى كنم به دعا كردن، زيرا با هيچ چيز به مانند دعا

به خدا نزديك نمى شويد و دعا كردن براى هيچ امر كوچكى را،

به خاطر كوچك بودنش رها نكنيد، زيرا حاجتهاى كوچك نيز به

دست همان كسى است كه حاجتهاى بزرگ به دست اوست.

(كافى، ج2، ص467، ح6)



:: برچسب‌ها: دعا موجب نزدیکی به خدا، حاجتهاى بزرگ،دعا كردن،سفارش، ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392
نیامدی که ببینی نگاه منتظرم!

دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند
دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند
دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما
پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند
شبیه شنبه ی هر هفته پشت پنجره ام
و کوچه کوچه شهرم دوباره زندان ماند
برای آمدنت چند سال بایستی
در این تراکم بی انتهای ویران ماند؟
نیامدی که ببینی نگاه منتظرم
چه روزها به امید تو زیر باران ماند
سکوت آخر حرف من است چون بی تو 
دوباره حنجره ام زیر بغض پنهان ماند



:: برچسب‌ها: خدا , دعا , اجابت دعا , توبه , استغفار , آمرزش , خداوند , مناجات , الله, غربت خدا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392
گناه بنده ...

هر گاه عبدی گناه می کند قطعه ای از زمین که در آن محل این گناه

را انجام داده است از خدا اجازه می خواهد بنده را در کام خود فرو ببرد

و آن سقفی که روی سر آنهاست از سقف بناها یا آسمان

از خدا اذن می طلبد که بر سر آنان خراب شود اما

خدا میگوید:


دست از بنده من بردارید و به او مهلت بدهید شما او را خلق نکرده اید

اگر او را خلق کرده بودید به او رحم میکردید.

(حدیث قدسی)

 



:: برچسب‌ها: بنده , خراب , گناه , خلق , خدا , زمین , سقف , آسمان ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392
صاحب من! خالق من! داور من! یاور من!

 از گنهِ دم  به دمم آتش توفنده شدم
هم شدم از توبه خجل، هم زتو شرمنده شدم
صاحب من! خالق من! داور من! یاور من!
حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم


شعله ای از نار بُدم شاخه ای از خار بُدم
با نظر رحمت تو باغ گل از خنده شدم
قطره بُدم بحر شدم ذره بُدم مهر شدم
بلکه درخشنده تر از مِهر درخشنده شدم


وصل تو شد عزت من هجر تو شد ذلت من
با تو سرافراز ولی بی تو سرافکنده شدم
وای بر این بندگی ام مرگ بر این زندگی ام
مردة یک عمرم و در خاک لحد زنده شدم


بار خدایا کرمی از یم اخلاص نمی
کز شرر عُجب و ریا آتش سوزنده شدم
سیل گنه برد مرا بحر بلا خورد مرا
وای که من غرق در این بحر خروشنده شدم
خاک قدوم ولی ام "میثم" دار علی ام
با نفس شیر خدا زنده و پاینده شدم



:: برچسب‌ها: آتش توفنده , خدا , دعا , اجابت دعا , توبه , استغفار , آمرزش , خداوند , مناجات , الله , غربت خدا ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392
من مسلمانم ....

من مسلمانم

قبله ام یک گل سرخ

جانمازم چشمه ، مهرم نور

دشت سجاده من

من وضو با تپش پنجره ها می گیرم

در نمازم جریان دارد ماه ، جریان دارد طیف

سنگ از پشت نمازم پیداست

همه ذرات نمازم متبلور شده است

من نمازم را وقتی می خوانم

که اذانش را باد ، گفته باشد سر گلدسته سرو

من نمازم را ، پی (( تکبیرة الاحرام )) علف می خوانم

پی (( قد قامت )) موج

کعبه ام بر لب آب

کعبه ام زیر اقاقی هاست

کعبه ام مثل نسیم ، می رود باغ به باغ ، می رود شهربه شهر

 ((حجر الاسود )) من روشنی باغچه است

گل



:: برچسب‌ها: اقاقی ها , باغچه , کعبه , موج , نسیم , متبلور , سنگ , ذرات , گل سرخ , سجاده , جانمازم , چشمه ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392
حاج آخوند و نماز بر روی یخ

حاج آخوند و نماز بر روی یخ

حاج ملا عباس تربتی معروف به حاج آخوند از علما و عرفای وارسته معاصر می باشند

در کرامات و فضائل این مرد ، مطالب زیادی گفته اند.

کتاب ارزشمند «فضیلتهای فراموش شده» در شرح حال و زندگی نامه این عارف نامی نوشته شده

که مطالعه آن را برای جوانان توصیه می نماییم.

یکی از مسائلی که ایشان بدان بسیار اهمیت می دادند و به عمل نمودن آن مقید بودند نماز اوّل وقت بود.

خاطره ای را فرزندشان نقل می کنند که شنیدنی است.

«پدرم عازم کاریزک گشت که هیزم بیاورد.

مرا نیز چون هیچ گونه تفریح و گردشی در تربت نداشتیم و دلتنگ بودیم با خود برد.

دو شب در کاریزک بودیم تا آنکه یک بار هیزم و خورجینی از بعضی لوازم خوردنی زمستانی فراهم کردند.

شب دوم یک ساعت به اذان صبح مانده از کاریزک برای رفتن به تربت به راه افتادیم.

زیرا اگر می ماندیم تا آفتاب برآید یخ زمین باز می شد و راه پیمودن با الاغ در میان گل، کار دشواری بود.

شب بسیار سردی بود. آسمان صاف و ستارگان درشت و درخشان بودند.

ولی سردی هوا گوش و گردن و دست و پا را می سوزاند.

دو الاغ داشتیم که یکی را هیزم بار کرده بودند و خورجین را بار یکی دیگر کرده و مرا روی آن سوار کردند.

مردی بود به نام شیخ حبیب از دوستان و مریدان پدرم تا روستای حاجی آباد که در راه کاریزک به تربت است

و سه کیلومتر با کاریزک فاصله دارد همراه ما آمد.

در فاصله کاریزک تا حاجی آباد پدرم همچنان که پیاده می آمد نماز شبش را خواندو شیخ حبیب نیز با او همراهی می کرد.

چون به حاجی آباد رسیدیم صبح دمید و در آن هوای سرد و باد تند و بورانی که می وزید

روی آن زمینهای یخ زده که بدن انسان را خشک می کرد،

مرحوم حاج آخوند جلو ایستاد رو به قبله و شیخ حبیب به او اقتدا کرد.

نخست اذان گفتند و سپس اقامه و نماز صبح را با همان طمأنینه و خضوع و توجهی خواند

که همیشه می خواند در حالی که از چشمان من از شدت سرما اشک می ریخت

و دانه های اشک روی گونه هایم یخ می بست.

پس از نماز، شیخ حبیب به سوی کاریزک برگشت و ما راه تربت را در پیش گرفتیم

و لازم نیست که بنویسم با چه مشقت نزدیک ظهر به تربت رسیدیم».



:: برچسب‌ها: استغفار , روزی , زیاد , یخ , خشک , هیزم , قبله , صاف , درشت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392
خدایا منو ببخش ....

 



:: برچسب‌ها: قلب , مهربانی , دعا , فکر , رضای تو ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392
پرواز تا بی نهایت

شهید بابایی و نماز

بسم الله الرحمن الرحیم

شهید بابائی برای گذراندن دوره خلبانی در سال ۱۳۴۹ به امریکا رفت مطابق مقررات دانشکده

 می بایست هر دانشجوی تازه وارد به مدّت دو ماه با یکی از دانشجویان امریکایی هم اتاق می شد

چون عباس در همان شرایط نه تنها تمام واجبات دینی خود را انجام می داد بلکه از بی بند و باری موجود در جامعه غرب پرهیز می کرد

هم اتاقی او در گزارشی که از ویژگیها و روحیات عباس می نویسد.

یادآور می شود که بابائی فرد منزوی می باشد و از نوع رفتار او بر می آید که نسبت به فرهنگ غرب دارای موضع منفی می باشد

و شدیداً به فرهنگ و سنت ایرانی پای بند می باشد.وخلاصه اینکه شخص غیر نرمالی است.

همچنین گفته بود که او به گوشه ای می رود و با خودش حرف می زند که منظور او نماز و دعا خواندن بوده است.

گزارشهای آن امریکائی موجب شد تا گواهینامه خلبانی به او اعطا نشود،

و این در حالی بود که او بهترین نمرات را در رده پروازی بدست آورده بود.

روزی در منزل یکی از دوستان راجع به این مطلب از او سئوال شد ایشان چنین گفتند

که:دوره خلبانی ما در امریکا تمام شده بود ولی بخاطر گزارشهایی که در پرونده ام بود تکلیفم روشن نبود

و به من گواهینامه نمی دادند تا سرانجام روزی به دفتر مسئول دانشکده که یک ژنرال امریکایی بود احضار شدم به اتاقش رفتم

از من خواست که بنشینم.

پرونده ام در جلوی او روی میز بود او آخرین فردی بود که می بایست نسبت به قبولی یا رد شدن من اظهار نظر می کرد.

از سئوالات او پیدا بود که نظر خوشی نسبت به من ندارد.

احساس می کردم که رنج دوساله من در حال نابودی است و باید با دست خالی به ایران برگردم

در همین فکر بودم که در اتاق به صدا درآمد.شخصی از او خواست تا برای کار مهمی به خارج از اتاق برود.

با رفتن ژنرال، من لحظاتی در اتاق تنها ماندم به ساعتم نگاه کردم دیدم وقت نماز ظهر است.

گفتم که هیچ کاری مهمتر از نماز نیست همین جا نماز را میخوانم انشاء الله تا نمازم تمام شود او نمی آید

به گوشه اتاق رفته روزنامه ای پهن کرده و مشغول خواندن نماز شدم.

در حال نماز ژنرال وارد شد. با ترس و وحشت نماز را ادامه داده و تمام کردم.

وقتی خواستم روی صندلی بنشینم از ژنرال عذرخواهی کردم.

او به من نگاه معناداری کرد و گفت. چه می کردی؟ گفتم عبادت می کردم.

گفت بیشتر توضیح بده گفتم در دین ما دستور بر این است که در ساعتهای معین از شبانه روز باید با خداوند به نیایش بپردازیم

و در این ساعت زمان آن فرارسیده بود و من هم از نبودن شما استفاده کرده و این واجب دینی را انجام دادم.

ژنرال سری تکان داد و گفت همه این مطالب که در پرونده تو آمده مثل این که راجع به همین کارهاست اینطور نیست؟

پاسخ دادم آری همینطور است. او لبخندی زد و گویا از صداقت من خوشش آمد.

با چهره ای بشّاش خودنویس را از جیبش بیرون آورد و پرونده ام را امضاء کرد.

سپس با حالت احترام آمیز از جا برخاست و دستش را به سوی من دراز کرد و گفت به شما تبریک می گویم شما قبول شدید.

بعد از آن در اولین لحظه به محل خلوتی رفتم و دو رکعت نماز شکر بجا آوردم.

 منبع: پرواز تا بی نهایت

 



:: برچسب‌ها: پرواز تا بی نهایت،اولین لحظه،قبول،بشاش،صداقت،خودنویس،امضاء،ژنرال،عذر خواهی،ترس و وحشت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392
خدایا کسی غیر از تو با من نیست

 

 



:: برچسب‌ها: زمین،روز،روشن،پایین،اغوش،دنیا،مکافات،عمر،یاد،وقت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : چهار شنبه 7 اسفند 1392
اولین نماز

اولین نماز

ساعاتی از روز را در کوه می گذراند.

کوه‌ منظره‌ بسیار زیبایی‌ داشت.

احساس می کرد در بالای‌ کوه‌، ‌ به‌ آسمان‌ و شاید هم به معبود نزدیک‌ تر است‌.

معمولاً صبح‌ که‌ هوا خنک‌ بود یا بعد از ظهر به قله صعود می کرد.

‌از پای‌ کوه‌ تا قله‌ و‌‌ غار، یک‌ ساعت‌ طول‌ می‌کشید.

پیامبر‌ همیشه حتی پیش از رسالت هم در غار حرا به عبادت می پرداخت و در پایان ماه از کوه فرود می آمد

و یکسره به مسجدالحرام می رفت، به طواف عشق می پرداخت، سپس رهسپار خانه می شد.

در یکی از نخستین روزهای‏ بعثت، وقتی به قله کوه رسید،

از فرط خستگی در غار حرا به خواب رفت، که صدایی، خواب را از چشمانش ربود.

صدای بال جبرئیل بود. 

جبرئیل بر زمین نشست و سلام کرد. 

پیغامش از جانب پروردگار، دستور خواندن نماز بود.

گفت: اولین‌ حکم‌ دین‌ این‌ است‌ که‌ وضو بگیری‌ و نماز بخوانی‌. 

جبرئیل با پای خود به کوه زد،

از آب چشمه ای که جوشید، وضو گرفت، 

پیامبر هم وضو گرفت.

لحظاتی بعد، صدای دلنشین پیامبر سکوت کوه را ‏شکافت.

- الله اکبر!

چه لحظه با شکوهی!

پیامبر اولین نماز را اقامه کرد.

سپس‌ جبرئیل‌ فرمود: اولین‌ حکم‌ دین‌ خدا را در منزل خود ‌اجرا کن‌.

پیامبر پس از این جریان به خانه آمد و آنچه را که یاد گرفته بود به خدیجه آموزش داد.

پس هر دو وضو گرفتند و اولین نماز عصر را با هم اقامه کردند.

فأتاه یوما وهو بأعلی مکة فغمز بعقبه بناحیة الوادی فانفجر عین فتوضأ جبرئیل، وتطهر الرسول،

ثم صلی الظهر وهی أول صلاة فرضها الله عزوجل، وصلی النبی صلی الله علیه وآله، ورجع رسول الله

صلی الله علیه وآله من یومه إلی خدیجة فأخبرها، فتوضأت وصلت صلاة العصر من ذلک الیوم.

فَانْفَجَرَتْ عَیْنٌ فَتَوَضَّأَ جَبْرَئِیلُ وَ تَطَهَّرَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِلصَّلَاةِ ثُمَّ صَلَّی وَ هِیَ أَوَّلُ صَلَاةٍ صَلَّاهَافِی الْأَرْضِ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ صَلَّی النَّبِیِّ ص فَرَجَعَ رَسُولُ اللَّهِ ص مِنْ یَوْمِهِ إِلَی خَدِیجَةَ ع فَأَخْبَرَهَا فَتَوَضَّأَتْ

وَ صَلَّتْ صَلَاةَ الْعَصْرِ مِنْ ذَلِکَ الْیَوْمِ.

مستدرک‏الوسائل ج: ۶ ص: ۳۶۰

اثبات الوصیة، ص: ۱۱۶



:: برچسب‌ها: وضو،نمازعصر،اولین نماز،اقامه،خدیجه،جبرئیل،دین خدا،زمین،خواب،بعثت،قله کوه،عبادت ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : مهرداد
تاریخ : چهار شنبه 6 اسفند 1392